(مخاطب خاص)
بهتـرین روزهای تـو
× اگـر پـیش از مـن روزی داشتـه بـاشی! ×
آن روزهایـی ست کـه با هم یگـانه شُدیـم
چـون خاکستـر دو سیـگار
در یـک زیـرسیگـاری!
از مـنُ تـو کاری ساختـه نیـست!
زخم، بـا خنجـری که در دل دارد چه کنـد؟
بعضی اوقات دلت گرفته
ولی چیزی واسه نوشتن نداری
یه بغض تو گلوته
ولی دلیلی واسه گریه کردن نداری
یه درد تو دلت داری
اما یه هم درد نداری.........
ديشب دلم به ياد تو غصه دار بود
.
از درد دوريت همه شب داغدار بود
.
درخلوت شبانه به ياد دو چشم تو
.
لبريز اشك تا به سحر روزه دار بود
.
چه احساس خيسي دارم هميشه،
.
درخلوت تنهايي قصه هاي شبانه ام مي آيي؟؟؟
بعضی اشــــــکها هستندبی دلــــیل
یک دفـــــــه ای
بی بـــــــهانه
نصـــــــف شبی
عجـــــــیب آدم را آرام میکنند...
هــــــــــــــی!!!!
پــــــــــاییز!!!!
داری تــــمام میشوی
اما من بــــــاران میخواهم
شستن این گرد غـــــــم
از دل مــــــن
چند پاییـــــــز
بــــــــاران میخواهد!!!!
حکـــايت تلـــخيـــست ... !!
مانــــــده ام بــــــراي تــــــــــــو...!!
رفتـــــــــه ای بــــــراي ديـــگـــــــــري...!!
نفس نمی کشــــــــد هــــــــوا
قـــــــــدم نمی زند زمیـــــــن
سکـــــــــوت میکنـــــد غزل
بــــــــدون تـــــو یعنی همین ...
مـــــن
از تمامـــ آسمـــان
یکــــ بــــاران را میخواهمـــــ ...
و از تمــــام زمیــــن
یکـــ خیابانـــــ را ...
و از تمــ ــامــ تـــ ــو
یک دستـــــ
که قفــــل شده در دستـــ مـــــن ...
خیلی وقته که دیگه نه از امدن کسی شاد میشوم
نه کسی از کنارم بره حوصله دارم نازشو بکشم که برگرده
نه بی احساسم
نه بی معرفت
و نه مغرور
فقط از این دنیا و آدماش خسته شدم
ای دنیا بیزارم ازت...!
مـטּ هموטּ בيوونـﮧ ام که هيچوقـت عوض نميشـﮧ ...
همونـے کـﮧ همـﮧ باهاش خوشآلـטּ اما کسے باهاش نمے مونـﮧ ...
همونـے کـﮧ اونقـבر يـﮧ آهنـگــ رو گوش ميـבه کـﮧ از ترانـﮧ گرفتــﮧ تا ريتــمـ وخواننـבش متنفر بشـﮧ ...
همونـے کـﮧ هـق هـق همـﮧ رو بـﮧ جوטּ בل گوش ميــבه امـا خـوבش بغضـاش رو زيــر بالـش ميتـرکونـﮧ ...
همونـے کـﮧ همـﮧ فکــر ميکنــטּ سختـﮧ، سنگـﮧ اما بـا هـر تلنــگرے ميشکنـﮧ ...
همونـے کـﮧ مواظبــﮧ کسے ناراحت نشـﮧ امـا همــﮧ ناراحتش ميكنـטּ ...
همونـے کـﮧ تکيــﮧ گاه خوبيــﮧ امـا واسش تكيــﮧ گاهے نيس ...
همونـے کـﮧ کلے حرفــ בاره اما هميشـﮧ ساکتـــﮧ ...
همونـے کـﮧ سعے میکنــﮧ کسے رو اذیت نکنــﮧ اما همــﮧ اذیتش میکنــטּ ...
همونـے کـﮧ همیشـﮧ همـﮧ رو میخنـבونــﮧ و میخنــבه امـا تــﮧ בلــش هیچـوقتــ شاבنیست...
همونـے کـﮧ فقط تظاهر بــﮧ خوشبختے בاره...
مـטּ اینمـ .. آره !
چگونه است حال من...
باغم هاميسازم...
با كنايه ها ميسوزم...
به آدم هايي كه مرا شكستندلبخندميزنم...
لبخندي تلخ...
خداوندا...
مي شودبگويي كجاي اين دنيا جاي من است...
از تو و دنيايي كه آفريدي
فقط دراعماق زمين اندازه ي يك قبرفقط يك قبر...
در دورترين نقطه ي جهان ميخواهم.
خدايا خسته ام
خسته...
شب خوابيدي توتختت...
هي قل ميخوري...
بعدگوشيتوبرميداري مي نويسي:"خوابم نمي بره"
سردميشي...
بغض ميكني...
مبيني هيچكسونداري...
كه واسش اينوبفرستي!
تنهايي سخته...خيلي...!
شـَ ـبـ ـیـ ـهِ جـ ـودی اَبــ ـوت شـُ ـــده امــ
بــَ ـرایِ "بـ ـابـ ـا لـِ ـنـ ـگ درازیــــ " مـ ــی نـِ ــویـ ـسـَ ـمـ
کـ ــه ایــ ـن روزهـ ـا دیـ ـگـَ ــر خـ ـودَمـ هـَ ـمــ
"نــِ ـمیـ ـشِـ ـنـ ـاسَـ ــمَـ ـش"
منم اون مترسکی که شدم عاشق کلاغا
واسه من ابد بریدن میون حصار باغا
آخه این صورت زشتو کی به من داده خدایا
آدمارو دوست ندارم، عاشق شمام کلاغا....
آه، بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاد در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچه هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مساله و دوری عشق
و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست
اگــرمـیـخـواهــی بــه مــن تـکـیــه کـنـــی.....
تکـیــه کـــن ...
فـقـــط بـــدان کــه مــــــن ...
دیـــواری تــرک خـــورده ام ...!!
تـحـمــل تـکـیـه دارم...
امــا ضــربــه را نـــه ......!
بـَعضـے وَפֿــتـآ
بـآیـَـכ تـَنهـآ بـآشـے ،
تَنهـآـے ِ تَنهـآ ....
هـے آهَنـگــ گوشـ بــכے ،
فِكــ ڪـُـنـے ،
هَمــہ چیـو بـریزـے تـُو פֿــوכتـــ ...
تـآ مـَرز ِ اِنفجـآر بـرـے ....
اونـوَפֿــ כر ِ اُتـآقـ ُ بـآز ڪـُـنے ُ بـآ هَمـوטּ
لـَبـפֿـَـنـכ مـَسـפֿــَرــہ ـے هَمیشگـے وـآنِــموכ ڪـُـنـے
آدما نباس دوست پیدا کنن چون وقتی میرن
وقتی دیگه نمی شه بهشون زنگ بزنی
وقتی نمی تونی درد و دل کنی
یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی
و همه دوستی خلاصه میشه تو عکس هات و خاطراتت
هی بغض تو گلوت گیر می کنه
خفه ات میکنه
آدما باس همیشه تنها بمونن
ϰ-†нêmê§ |