ساخت كد آهنگ

چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی… tak par


یه خونهـ ے تاریک با دلے که شکستهـ
by : x-themes

آی ادما گوش بکنید وصیت من
آی شمای که میگیرید رو دوشتون جنازه من
دستای منو از توی تابوت بیرون بذارید
تا که بدونن هیچی از این دنیا نبردم خالین این دستای من

تو رو خدا موهای منو شونه نکشید
تا که بدونن دست نوازش نکشیدن رو سر من
اگه کسی سراغمو ازتون گرفت
تو رو خدا نذارید بره اخه اونه قاتل من

بگید چشاش به در بود نیومدی سراغش
بگید به یاد تو بود نیومدی سراغش
بگید که تک پرت بود نیومدی سراغش
بگید که عاشقت مرد دیگه نیا سراغش

سه شنبه 30 مهر 1392 16:2 |- AMIR -|

جالبه

بخونی بد نیست

(مخاطب خاص)

(M&M&A)


ℭoη†iηuê
یک شنبه 28 مهر 1392 12:26 |- AMIR -|

مـــ ــن را بـبـیـــــــن !

هـمـچـنـــان ایستــــــــاده اَم …

آن پسـ ـری کــــه فـکــــــر مـی کــــــردی ,

مـی شکنـــــــد بــــــی تــــــــو .

نشکستم !!!

ولی مــی شکـــــنم امثالـــ ــی مثـــــــل ” تـــ ـــــو را ”

جمعه 26 مهر 1392 19:17 |- AMIR -|


از کسی که دلش گرفته , نپرسید چرا ؟


آدم ها وقتی نمی تونن دلیل ناراحتیشون رو بگن


بیشتر دلشون می گیره

جمعه 26 مهر 1392 19:15 |- AMIR -|

میخواى برى بــــــــــــــرو

دیگه هــــــــــى زر نزن که مواظب خودت باش

و خوش بخـــــــت شى و این زرت و پرتــــا

وقتى رفتـــــــــى…

دیگه این چیزا بهت مربوط نیست ..

فـــهمیــــــدی ؟

جمعه 26 مهر 1392 19:13 |- AMIR -|

دلتنگی هایت را در آغوش بگیر و بخواب …
هیچکس آشفتگی ات را شانه نخواهد زد …
این جمع پر از تنهاییست

جمعه 26 مهر 1392 19:11 |- AMIR -|

دوست گلم که زحمت کشیدی و تا اینجا اومدی رو لینک خونه ی ما کلیک کردی اگه میشه نظرتو راجع به قالب جدیدمون بگین

من که میگم عالیه فقط عکس ضمینش یه جوریه

نه؟؟؟؟؟


ℭoη†iηuê
جمعه 26 مهر 1392 18:4 |- AMIR -|

 

خدای من !
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی …
میان این دو گمم !
هم خود را و هم تو را آزار میدهم …
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی

چهار شنبه 17 مهر 1392 18:0 |- AMIR -|

 

حالا که نیستی،


پرنده ای آمده است


در حوالی همین باغ روبرو…


هیچ نمی خواهد


فقط می گوید:


کو کو…!!!

چهار شنبه 17 مهر 1392 17:40 |- AMIR -|

در جائيكه ارزش هاي تو را نمي فهمند سعي كن انقد كامل باشي كه بدترين مجازات تو براي آن ها گرفتن خودت از أن ها باشد.......

 

♣ کم کم یاد خواهی گرفت تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر و یاد می‌گیری که بوسه‌ها قرارداد نیستند و هدیه‌ها، معنی عهد و پیمان نمی‌دهند.          کم کم یاد میگیری          که حتی نور خورشید هم می‌سوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری          باید باغِ خودت را پرورش دهی به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.          یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی          که محکم باشی پای هر خداحافظی          یاد می‌گیری که خیلی می‌ارزی....  

 

 

هرگاه عاشق باشي، احساس عجز کامل مي‌کني.درد عشق هم همين است.زيرا تو مي‌خواهي هر کاري را براي معشوقت انجام دهي، اما مي‌فهمي که کاري از دستت بر نمي‌آيد.اما عشق يعني همين که تمام فکرت؛ خدمت به ديگري باشد حتي اگر از عهده‌ات بر نيايد....!  

پنج شنبه 11 مهر 1392 16:6 |- AMIR -|

مـی خوام بازم توی چشمام یه دنیا خاطـــره باشه

توی آغــــــوش من بازم یه عــشــق تازه پیدا شه

می خوام رنگای شادی رو بپاشم روی کــابــوسم

تــــو رویـــاهــای رنگینم بازم دستاتو مــی بوسم

تموم هــق هــق شبهام باید از گـریه خـــــالی شه

باید طــــوری بخنـدم که، همه اشــکام جاری شه

تــو رویاهای رنگینم، بـــازم دســــتاتو می بوسم

چشامو وقتی می بندی، چه بی شرمانه می سوزم

همین امــــــروز می سازم یه کـــلبه رو بروی تو

اتــــــاقــــــی که تموم شب بگیره رنگ و بوی تو

چهار شنبه 10 مهر 1392 18:10 |- AMIR -|

تولدت مبارک عشق همیشه ی من دیدی همش خیال بود دیدی نمردی بی من امشب به یاد هر سال هدیه برات می گیرم کیک و یه عالمه شمع امشب برات می میرم دوست ندارم بدونم کی جای من نشسته کی دستاتو می گیره کی تو رو می پرسته امشب با یک دنیاش شمعاتو خاموش کردم چقد محال و تلخه تو رو فراموش کردن آروم بگیر چون تو دیگه تو حال ما نیستیچون مال اون شدی دیگه مال ما نیستی و تو مشکلاتت پیش اون رو پات وامیستی تو راهت جدا شده و تو راه ما نیستی تو رفتی و کاری کردی تو حسرت بشینم شب تولدتو تنها تو خلوت بگیرم بی خیال سعی کنید واسه هم پشت باشید  ما تنها می مونیم تا که شما خوش باشید ما تنها می مونیمخوش باشی شب تولدت این موندگاره شنیدم عشقت نسبت بهش دیوونه واره و این دل منه که دیگه غروب بهاره این دل منه که طاقت سکوتو نداره دیگه فندک ندارم آخه می خوام که چیکاروقتی رو لبم روشن میشه سیگار با سیگاروقتی عشقم خاطرات اون شب ها رو دود کرد وقتی کنار غریبه اون شمعا رو فوت کرد کنار غریبه شمعا رو فوت کردفکر نمی کردم یه روز اینجا تنها بشینمبه جای آغوشت عکساتو بغل بگیرم امشب یکی جای من دست تو رو می گیرهحتی از فکرش دلم پرپر میشه می میره دوست ندارم بدونم کی جای من نشسته کی دستاتو می گیره کی تو رو می پرسته امشب با یک دنیاش شمعاتو خاموش کردم چقد محال و تلخه تو رو فراموش کردن

چهار شنبه 10 مهر 1392 17:51 |- AMIR -|

ایـלּ روزهآ هــَـم خوش حآلـــَم هــَم غَمگیـטּ!

خودمـَم حآلــَـم رآ نمـﮯ فــَهمــَم

گآهـﮯ قَنـב בر בلـم آبــ مـﮯ شــَوב

و

روحــَم بہ آسماלּ هآ پَر مـﮯ کشـב !

گآهــﮯ تــَنهآ בلـم اتآقـﮯ میخوآهــَـב تآریـڪـ و سوتــ و ڪور؛

ڪه بنشینـَم گـوشہ ڪنـآرش

و ثآنـیہ بہ ثآنـیہ ام رآ هـَم آغـوش غــَم شـَوم!

نمیـבآنـَم !

تـَنهآ چیز ﮮ ڪه میـבآنـَم ایـלּ استـ ڪه

ایـלּـ روزهآ בلــَم بـــَـچہ مـﮯ شــَوב

בمـﮯ میخــَنـבב

בمـﮯمیگریــَـב

و پآ بہ زمیـלּ مـﮯ ڪوبــَـב ،

בمـﮯ بــَهآنہ هآﮮ ڪودڪآنہ میگیـرב !

{בل ڪوچــَڪـ من} آرام بآش . . . !!


سه شنبه 2 مهر 1392 17:7 |- MaHsHiD -|

 

هوسِــ رقصِــ تیغــ رو شاهرگــ کردم ..


دِلمــ "تانگــــو" با "مرگــ" میخادـــ!

 

 

   


 

سه شنبه 2 مهر 1392 17:5 |- MaHsHiD -|

 

خــدایـــــا!!!

گـِـــله نـمی کــنم ؛


ولــی کـمـی آرامــتــر امتحانم کُــن ؛

بـه خـودتــ قَسَـم خســتـه ام

 

سه شنبه 2 مهر 1392 16:10 |- MaHsHiD -|

ϰ-†нêmê§