می نویسم با چشمانی پر از اشک، اشک هایی از جنس غربت،
می نویسم تا هرگز به کسی که چشم هایش از جنس بی وفایی و قلبش
از جنس سنگ است دل نبندد.
به پوانه ها می گویم هر سال بهار، سراغ تورا از خورشید بگیرند
و به باد خواهم گفت تا بوی پیراهن تورا بیاورد و به گل می گویم تا هم صحبتی با
گل فراموش نکند، شاید این شمع گم شده ای داشته باشد و شاید سوختنش
در انتظار پروانه ای است که وقتی بیاید، شمع ها دیگر نخواهند سوخت...
نظرات شما عزیزان:
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 166
بازدید کل : 140860
تعداد مطالب : 255
تعداد نظرات : 212
تعداد آنلاین : 1